لورل و هاردی




شایدآنها به کسی نخندیده بودند 

اما تمام دنیا به آنها خندیدن......

کودکی اندیشید.....



کودکی اندیشید که خدا چه میخورد؟! چه میپوشد ؟!در کجا منزل دارد......؟!

ندایی آمد که او غم بندگانش را میخورد........

گناهانشان را میپوشاند ..........

و در قلب شکسته آنان ساکن است ......

سکوت......



سکوت خطرناک تر از حرف های نیش دار است 

کسی که سکوت میکند روزی سرنوشت حرف هایش را به شما خواهد گفت....

این روزها.....




این روز ها باید دشمناتو فراموش کنی 

تنها کسی که میتونه تورو به خاک سیاه بشونه 

دوست کاملا مورد اعتماده......